جسم و روح

متن مرتبط با «زیستن حوصله می خواست» در سایت جسم و روح نوشته شده است

میوه‌ی ممنوعه

  • یکی از مهمترین نقاط ضعف من در بخشیدن آدم‌هاست. همین کافیست که شخصی یکبار دروغ بگوید یا کاری خلاف اخلاق انجام دهد، تا در نظر من هبوط کند به خیل بسیارها (که خودم هم یکیشان هستم). البته، در زندگی شخصی خودم چند نفری را می‌شناسم که حقیقتا اینگونه نبوده‌اند. , ...ادامه مطلب

  • هر کس سریعتر بمیرد...

  • عجله کردم. و این اولین باری  نبود که چوبِ عجله‌ام را میخوردم. دیروز پوشه را جا گذاشته بودم. این را امروز صبح بعد از وارسی مدارکم فهمیدم. رفتن و پس گرفتن این پوشه صورتی‌رنگ جدای از بحث مالی، برایم یک روز آب می‌خورد. عجله‌ی من، فقط برای چند دقیقه زودتر رسیدن بود. خودم می‌دانستم کجا جا مانده است. تماس گرفتم. گفتند اینجا پیش ماست. از کی و از کجا به این درد مبتلا شدم؟ درست نمیدانم، شاید ریشه‌اش به دبیرستان برمی‌گردد، به آن تست‌های کوفتی. آنجایی که هر دو هفته یک بار به ما تلقین می‌شد که هر کس سریع‌تر تست‌ها را حل کند و از روش‌‌های احمقانه‌تر اما سریع‌تر  استفاده کند، ترازش بالاتر  می‌رود و در زندگی,سریعتر,بمیرد ...ادامه مطلب

  • وقتی که موسیقی نواخته می شود....

  • *.دو هفته پیش که رفته بودیم کوه، بعد از نزدیک به چهار ساعت راه رفتن در حالیکه فقط 5 دقیقه با قله فاصله داشتیم، مدیر گروه دستور داد که به علت وزش باد بالاتر نرویم. خیلی ها عصبانی شدند و شاکی بودند، اما من فقط لبخند میزدم. **.این کلیپ رو مدت­ها پیش د, ...ادامه مطلب

  • تقویمی نبودن

  • یکی از چیزایی که از مهدیار عزیز یاد گرفتم این بود که سعی کنم تقویمی نباشم. یعنی برای اینکه فلان کار رو انجام بدم منتظر این نباشم که تقویم به من دستور بده. مثلا برای اینکه بخوام تغییری توی خودم انجام بدم تا شنبه هفته آینده صبر نکنم. برای اینکه به مادرم بگم که دوسش دارم منتظر روز مادر نمونم. یا برای اینکه به دوستی بگم که به یادشم و برام عزیزه تا عید صبر نکنم تا بخوام یه پیامک براش بفرستم. به نظرم آدمها به این قضیه عادت کرده اند و صبر میکنند تا فلان روز خاص برسه تا فلان عمل خاص (بخوانید مراسم) رو به جا بیارند. در حالت قبل انگار آدما سعی میکنن تا موقعش برسه، بعد یه دفعه بووم! البته شادی حاصل از انجام کار هم زیاد مهمون آدم نیست. ولی توی این حالت جدید که آدم منتظر تقویم نیست که بهش بگه چه کار کنه، انگار شادیهای کوچیک ذره ذره میان و خودشون رو بین لحظه های زندگی جا میدن. اینطوری شاید حسرت انجام خیلی از کارها هم به دل آدم نمیمونه! , ...ادامه مطلب

  • با شعر می‌توان جهان بهتری ساخت؟

  • شعر، نشان‌دادن کیفیت‌های انسانی است. اگر تابلویی ببینید که شخصیت انسان یا غم او را خوب به تصویر کشیده سفری به اعماق خود خواهید داشت. اگر در شعری از شجاعت بخوانید، درون شما گویی بیدار می‌شود و به اعماق انسانی خود بازمی‌گردید. انگار کسی یادش رفته باشد نگریستن را و در زندگی روزمره خوب نگاه نکند و چیزها را نبیند و کسی بیاید از خوب نگریستن، از لایه‌های عمیق‌نگریستن و کشف‌کردن سخن بگوید. خب هر چه به توانایی‌هایمان نزدیک شویم زندگی معنادارتر و شیرین‌تر می‌شود. آدمی که مثل کورها روز را شب می‌کند چه می‌کند برای خودش؟ برگرفته شده از: گفت و گوی سارا محمدی اردهالی با رضا مهدوی. لینک, ...ادامه مطلب

  • زیستن

  • زیستن، به خیالش، همین است که هست؛ بیدار شدن از خواب و رفتن به اداره‌ و بازگشت به خانه و خوردنِ شام و چشم‌ها را روی هم گذاشتن و خوابیدن. امّا زیستن، انگار، چیزِ دیگری‌ست که واتانابه نمی‌شناسدش؛ تن به عادت ندادن و کشفِ لذّتِ زندگی. بی بهانه نمی‌شود زندگی کرد. آن‌چه هست، انگار، نامِ دیگری دارد. ارزشِ زندگی به لذّتی‌ست که آدمی نباید از خودش دریغ کند.{منبع} *: زیستن (IKIRU)ٰ، آکیرا کوروساوا، سینمای ژاپن، 1952,زیستن,زیستن سخت ساده است,زیستن حوصله می خواست,زیستن برای بازگفتن,زیستن در محیط زیست,زیستن کوروساوا,زیستن در زمان حال,زیستن در لحظه,زیستن با معلولیت,زیستن و ولایت والای ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها